تصويرت را
در مجريِ بي روزن نهان مي كنم
تنپوش ات را
در صندوقچه
آينه را
وارونه بر رَف مي نهم
تارهاي مانده از گيسويت
به آهنگ باد
بر طاقچه مي رقصند
در اتاقم
هميشه
صندلي اي خالي است!
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem