گنجشك ها
روي درخت انار حياط
كه دارد به برگ مي نشيند
با خواهرانم كه مي رسند
و پدر و مادرم كه پير مي شوند
و اتاقم كه سفيدكاري كرده اند.
كتابها، سربازان شكست خورده خشايارشاه
روي گچ هاي سفيد، زير بادگير
سه خط قهوه اي.
روزها
با اين اتاق و
خط هاي آب.
شب، باران مي زند
مردم به خاطر بزهاي شان
خوشحال اند.
ناودان«مكالمات» مي خواند
باران، باد و
شب هاي كنفوسيوس
در اين اتاق سفيد.
1/1/81 سيوجان
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem