بی گناهی
در بی گناهی بزرگ شدیم
بر سواحل طلایی کویر
پدران در دشت افسانه ای
آواز می خواندند
مادران با چشمان گرانیتی
با دستان شجاع
خواهران و برادران با شکوه
جاده ها طلایی
بعد از این خاطره های پر غرور
تند باد های پاییزی
میتازند بر کودکان
بر ساحل طلایی بی گناه
جای پای گرگ
بر زمین اشک آلود
تندبادهای پاییزی
خاکستر عناب
فرزندان گمشده
در کوره راهها
طلایی بود جاده ها
علف های طلایی
نزدیک پای پدر بزرگها
بر عناب شانه سرها
در فکر شانه سر
طلایی بود جاده ها
در فکر شانه سر
گل بسر بودند دختران
در این جاده های پست
که زمین زیرپاها خراب میشوند
فرزندان گمشده اند
ستارگان جنوبی گریه میکنند
بر ساحل طلایی بی گناه
جای پای گرگ
در قلبها خواهد ماند جاده های طلایی
در قلبها خواهد ماند غرور پدران
در حالیکه تندبادها میتازند بر فرزندان
سینی طلایی ماه
روی کوه دور
در غبار طلایی
میخواند آهنگهای رهایی
حسین شفیعی
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem
i read it several times.for me it s a little bit stupendous but poignant. thanks my friend~nb