هم خون Poem by Mehri Mehraban

هم خون

مجروح دست توأم ، هم خون آشنا
خنجر به دل، سخت تر مى زنى از بيگانگان، چرا
ان روز كه دادار جهان بخت مى نوشت،
نا خوانده سرنوشت، دست خدا، پنداشتم تو را

هم خون
Tuesday, July 21, 2015
Topic(s) of this poem: sorrow
COMMENTS OF THE POEM
READ THIS POEM IN OTHER LANGUAGES
Close
Error Success