(سياوشان) Poem by Mehri Mehraban

(سياوشان)

چه سنگ ها كه مى زنى
چه سينه ها كه مى درى
به هر زمين، به هر زمان
گلوىِ مرغ عشق را به زير تيغ مى برى
سپس سرِ جدا شدهِ به روى نيزه مى برى
به ياد سرو قامتش، سياوشان بپا كنى
لاله ى دل شكسته را به اشك واژگون كنى
.
بيا به جستجوى روزگار طى شده
درون قاب خاطرات
مسافرِ زمان شويم
ببين
هميشه اين منم كه مرغ مى شوم
هميشه اين تويى كه سنگ مى زنى

(سياوشان)
Thursday, June 18, 2015
Topic(s) of this poem: mythology,myths
POET'S NOTES ABOUT THE POEM
سياوشان: به معنای زاری کردن در سوگ سیاوش شاهزاده اساطيرى ايرانى در شاهنامه. سياوش متهم به ناپاكى شد و گذشتن از آتش گواه بى گناهيش. سپس به سرزمين توران (سرزمين دشمنان ايران) رفت و در آن جا كشته شد. ايرانيان در بزرگداشت او مراسم عزادارى ترتيب مى دادند. اين مراسم را سياوشان مى ناميدند.
در برخی نقاط ایران، لاله واژگون را «اشک مریم»، «لالهٔ اشک» یا «اشک سیاوش» می‌خوانند.
دلیل این نام گذاری این است که در اسطوره سیاوش و کشته شدن‌اش به دست «گَرسیوَز» خون‌ریز، در آن زمان که گلوی سیاوش پاک‌ نهاد با تیغ تیز گرسیوز بریده می‌شد، این گل گواه و شاهد این رُخ‌داد شوم بود. از آن پس و از اندوه این ماجرا، لاله سر به زیر افکند و آرام آرام در بی‌گناهی و اندوه سیاوش اشک ریخت. اشک‌های لالهٔ واژگون در حقیقت شیرهٔ بی‌رنگی‌ست که در درون لاله قرار دارند و گاهی به سمت پائین سرازیر می‌شود.
COMMENTS OF THE POEM
Zahra Shariat 18 June 2015

I always enjoy reading your poems, Su vo Shun!

0 0 Reply
READ THIS POEM IN OTHER LANGUAGES
Close
Error Success