میخواستم از تو بگویم
همایِ عشق
دوست سالهایِ وبا ، لحظه هایِ سخت واژه گریه کرد
هق هقش گرفت
رفت و گوشه ای نشست
قافیه از دست ذهن من رها شد و افتاد توی آب
وزن بی وزن شد و تا آسمان پرید
.
.
. اشتباه گفت هر کسی که گفت:
زمان التیام سوز ِدلِ ،دل شکسته هاست
This poem has not been translated into any other language yet.
I would like to translate this poem