پلنگ مجروح Poem by Mehri Mehraban

پلنگ مجروح

بانوی محترم ، شیک و مجلل با پالتویی نفیس
بی رقیب ، گرم و دل نواز‌
یک پلنگ ، باشکوه
از آخرین بازمانده های ِیک نسل در حالِ انقراض  

بانوی دل نواز در حال دلبریست
پچ پچ میان بانوان ' از کجا خریده این پالتوی نفیس؟'
آقایان مجلس یکی زمزمه در گوش دیگری
یکی به دل: ' این دیگر چه لعبتیست'

بازمانده ی پر ابهت‌ِ  در حالِ انقراض
راه خود می رود ، بی خبر ، باشکوه 
سهره و رودخانه ، دُم جنبانک و درخت
همه مبهوت زیر لب: ' مگر باز هم پلنگی زنده مانده است؟' 


بانوی ِباشکوه ، با لبخند،  متین و شمرده:
' سوغات آخرین سفر کاری همسرم،
در روز تولدم،  با این پالتو پوست پلنگ طبیعی ، سورپریز شدم'!

می پیچد درون جنگل  صفیر گلوله ای، صدای مرگ
بازمانده ی ِباشکوه، مجروح و بی نفس
سپیدار گریه اش گرفت
سینه سرخ از‌ته دل ناله می کند
اشک رودخانه سیلاب می شود
.
.
ما آدمها چه می کنیم؟.......

Wednesday, January 8, 2014
POET'S NOTES ABOUT THE POEM
البرز پلنگ ایرانی عظیم الجثه ای که با حدود 100 کیلو وزن به احتمال بسیار زیاد بزرگترین گربه سان موجود در ایران بود.او آسیب ها و ضربه های بسیاری که از سوی برخی افراد متحمل شد
این پلنگ هدف 50 گلوله ساچمه ای شکارچیان بی رحم قرار گرفته و به همین دلیل نخاعش آسیب دیده ،به گونه ای که دو پای این جانور به صورت کامل فلج شده است. همچنین یکی از دست های البرز مدتی پیش به دلیل قرار گرفتن در یک تله از ناحیه مچ قطع شده بود و او تنها با یک دست سالم بدن بزرگ خود را روی زمین می کشید، در روز 13 دی ماه سرنشینان خودرهای در حال عبور از جاده  این جانور را مشاهده کردند که با بدن رنجورش در حال عبور از جاده است. به او کمک کردند و تا تهران برای معالجه آورده شد ولی با توجه به فلجی و جراحات زیادی که به او وارد شده بود متخصصان تصمیم گرفتند او را از ادامه زندگی که با رنج و درد بسیار و فلجی توام بود ، نجات دهند. قطعه فوق را من زمانی نوشتم که او هنوز زنده و مجروح بود به امید اینکه هشداری باشد برای همه ی ما که در نگهداری این گونه نادر ، پلنگ ایرانی ، که متاسفانه در حال انقراض است همگی احساس مسیولیت کنیم.
COMMENTS OF THE POEM
READ THIS POEM IN OTHER LANGUAGES
Close
Error Success