درختی سمی Poem by Hossein Gharibi

درختی سمی

Rating: 5.0

برآشفتم ز همدل، او سبب جست
بگفتم راز و کینه از دلم شست
برآشفتم ز دشمن، دیده اِسفید
نگفتم راز و بذر کینه رویید

به ترس و شرم، غافل دادمش آب
پگاه و شب ز اشکم گشت سیراب
و لبخندم بشد چون آفتابش
فریب و بس ریاکاری سرابش

به روز و شب برویید و شد آباد
و چندی بعد سیبی دلربا داد
دل دشمن ربود آن سیب محسود
و می‌دانست سیب از آن من بود

و چون شب بر بصیرت پرده افکند
شد اندر باغِ من پنهان و خرسند
به گاهِ صبح دیدم کو ز بختم
فتاده بر زمین زیر درختم

This is a translation of the poem A Poison Tree by William Blake
Sunday, January 21, 2018
Topic(s) of this poem: death,tree
COMMENTS OF THE POEM
Zahra Shariat 25 January 2018

It is very difficult to translate a poem, and you did it, so nice.

2 0 Reply
Close
Error Success